من از نسل اویم. با رؤیای او بالیدهام.
اندیشهام، باروریاش را از او به ارث برده است؛ همو که به ما آموخت نارنجک، عشق را نمیکُشد و «مرگ پایان کبوتر نیست».
شجاعانه که قدم برمی داشت، صدای خرد شدن استخوان ستم و تجاوز را به گوش جان شنیدم.
به نرمی نور و به آرامش آبشار، معنویت و ایثار را زمزمه کرد و ایمان بیبدیلش، نخستین درس مدرسه مردانگی و مروت شد.
من از نسل آن «فهمیده»ام که راز جاودانگی را در ابتدای جوانی فهمید.
منبع: مجله اشارات :: آبان 1386، شماره 102 برگرفته شده از سایت حوزه
معبر
نظرات شما عزیزان: